عارفه جونعارفه جون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

خواهرانه

7 ماهگیت مبارک عشقم

سلام جووووون دلم سلام عمرم نفسم.7ماگیت مبارک.       7 ماه با تمام سختی ها  و خوبی ها و خوشی هاش تموم شد.   وای که چه زود این روزهای قشنگ کناره تو میگذره.   بعضی اوقات میشینم فکرمیکنم تو  همون نوزاد ریز میزه 2300کیلو گرمی هستی.که حالا بزرگ شدی.انقد کوچولو بودی که همش میگفتم کی بزرگ میشی.حالا مثل برق عمرها داره میگذره.   ابجی جونی اینو فقط بدون که خیلی دوست دارم.خداروشکر میکنم که کناره ما سالم و سلامت هستی. خدایا به همه مامان های منتظر نی نی بده و دامنشون رو سبز کن. بفرمایید ادامه مطلب با کلی عکس از عارفه جون   &n...
25 خرداد 1394

نیمه شعبان

ابجی نازنینم عیدت مبارک.دعا کردم امام زمان محافظت باشه.و هرچه زودتر امامون ظهور کنه. 12خرداد که 6ماه و 18روزه بودی رفتیم بیرون یه دوری تو خیابون ها زدیم و از جلوی حرم حضرت معصومه رد شیم و سلام دادیم و از تو ماشین عکس انداختیم چون شب عید بود و خیلی شلوغ بود نمیشد رفت.از تو عکس مشخص هست که خیابون ها ترافیک بود.شدید     13خرداد روزه نیمه شعبان.برای اولین بار بردیمت مسجد مقدس جمکران.     ای قررررربـــــــــــــــــــــونت برم قشنگم  که داری انگشت میخوری ...
14 خرداد 1394

واکسن6ماهگی

25 اردیبهشت که 6ماهت تموم میشد و روز واکسنت بود. روز جمعه بود نشد واکسن بزنیم. و فرداش 26 هم مبعث پیامبر بود و تعطیل بخاطر همین واکسن گل دختری 2روز به تاخیر افتاد و واکسنت رو 27 ام زدیم. وزن هم 6300 بود همه چی خوب بود.اومدیم خونه و قطره استامینوفن خوردی و خوابیدی و تا عصر همه چی خوب بود.اما از عصر شکمت شل شد و اسهال شدی.همراه با درد و گریه.معلوم بود گریه ها بیشتر از دلت هست. خیلی گریه کردی شب هم .یکسره گریه میکردی.خیلی دلسوزانه.این سری بیشتر از دفعه های قبل اذیت شدی. شب یکم خوابیدی اما نصف شب باز بیدار شدی از حدود ساعت 4تا 6صبح گریه میکردی فقط.بمیرم برات خیلی درد کشیدی خوابت میومد اما نمیتونستی بخوابی.نماز صبح بود...
1 خرداد 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خواهرانه می باشد